وقت صبوح شد بشبستان از خواجوی کرمانی غزل 749

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

وقت صبوح شد بشبستان شتاب کن

1 وقت صبوح شد بشبستان شتاب کن برگ صبوح ساز و قدح پر شراب کن

2 خورشید را ز برج صراحی طلوع ده وانگه ز ماه نو طلب آفتاب کن

3 خاتون بکر مهوش آتش لباس را از ابر آبگون زجاجی نقاب کن

4 آن آتش مذاب در آب فسرده ریز و آن بسد گداخته در سیم ناب کن

5 لب را بلعل حل شده رنگ عقیق بخش کف را به خون دیده ساغر خضاب کن

6 بهر صبوحیان سحر خیز شب نشین از آتش جگر دل بریان کباب کن

7 شمع از جمال ماه پری چهره برفروز قند از عقیق یار شکر لب در آب کن

8 ای رود پرده ساز که راه دلم زنی بردار پرده از رخ و ساز رباب کن

9 خواجو ترا که گفت که در فصل نوبهار از طرف باغ و بادهٔ ناب اجتناب کن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر