-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقت صبوح شد بشبستان شتاب کن برگ صبوح ساز و قدح پر شراب کن
2 خورشید را ز برج صراحی طلوع ده وانگه ز ماه نو طلب آفتاب کن
3 خاتون بکر مهوش آتش لباس را از ابر آبگون زجاجی نقاب کن
4 آن آتش مذاب در آب فسرده ریز و آن بسد گداخته در سیم ناب کن
5 لب را بلعل حل شده رنگ عقیق بخش کف را به خون دیده ساغر خضاب کن
6 بهر صبوحیان سحر خیز شب نشین از آتش جگر دل بریان کباب کن
7 شمع از جمال ماه پری چهره برفروز قند از عقیق یار شکر لب در آب کن
8 ای رود پرده ساز که راه دلم زنی بردار پرده از رخ و ساز رباب کن
9 خواجو ترا که گفت که در فصل نوبهار از طرف باغ و بادهٔ ناب اجتناب کن