امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

آن چشم سخنگو نگر و از امیرخسرو دهلوی غزل 1194

غزل 1194 ام از 2198 غزلیات

آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش

1 آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش وان تلخی گفتار و شکر خنده خون نوش

2 رسوا شدم از حالت خود زان که همه جاست رخساره به گفتار و من دلشده خاموش

3 پوشیده نماند آتش من در تن چون کاه آن شعله برآمد که نهفتیم به خس پوش

4 من دانم و جانی که به تن کاش نه بودی تا هجر چسان کرد سزای دل من دوش

5 تو خواه، دلا، خون شو و خواهی برو، ای جان کان شوخ نخواهد شدن از سینه فراموش

6 ای دام فلک زلف تو، دل ها چه کنی صید؟ یوسف که عزیز است به قلب دو سه مفروش

7 عمرم شد و روزی به رخت سیر ندیدم زیرا که تو می آیی و من می روم از هوش

8 انبوه گدایان جمال است به کویت مپسند که محروم شوم کشته در آن جوش

9 آتش بودم بی تو به آگنده دوزخ گر لاله کشم در بر و گر سرو در آغوش

10 گر لطف و کرم نیست، کم از ضربت تیغی باری برهد این سر تنگ آمده از دوش

11 از ره زدن خسرو اگر منکری، ای شوخ آن دزد سیه را چه نشانی به بناگوش!

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش

شاعر شعر آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش چه کسی است ؟

شاعر شعر آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش چیست ؟

قالب شعر آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش غزل است

مضمون اصلی شعر آن چشم سخنگو نگر و آن لب خاموش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.