-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم آن گبر دیرینه که بتخانه بنا کردم شدم بر بام بتخانه درین عالم ندا کردم
2 صلای کفر در دادم شما را ای مسلمانان که من آن کهنه بتها را دگر باره جلا کردم
3 از آن مادر که من زادم، دگر باره شدم جفتش از آنم گبر می خوانند که با مادر زنا کردم
4 به بکری زادم از مادر از آن عیسیم میخوانند که من این شیر مادر را دگر باره غذا کردم
5 اگر عطار مسکین را درین گبری بسوزانند گوا باشید ای مردان که من خود را فنا کردم