-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نوریست که آن نور به آن نور توان دید هر دیده که آن دید یقین دان که چنان دید
2 جام می عشق است که در دور روان است در دور قمر هر که نظر کرد روان دید
3 در آینه بنمود جمال و چه جمالی خود را چه به خود دید ، به خود خود نگران دید
4 چشمی که نظر از نظر اهل نظر یافت در هر چه نظر کرد همین دید و همان دید
5 بی نام و نشان شو که نشان نقش خیالیست این نیست نشانی که تو گوئی به نشان دید
6 گوئی که مرا هست تمنای وصالش نقشی و خیالی است که درخواب توان دید
7 نوریست که سید به همه خلق نماید یاری که نظر کرد به هر دیده عیان دید