ایشه خوبان که ملک حسنت از اهلی شیرازی غزل 773

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ایشه خوبان که ملک حسنت ارزانی بود

1 ایشه خوبان که ملک حسنت ارزانی بود ناز پنهان تو با من خیر پنهانی بود

2 دل از آن سیب ذقن پر قطره خون چون انار به که درج لعل پر یاقوت رمانی بود

3 من که روی از هر دو عالم در تو بت آورده ام گر تو روی از من بتابی نامسلمانی بود

4 مردم چشمم بخون غرقند از موج سرشک وای بر مردم چو موج بحر طوفانی بود

5 پاکدامانی چو شمع و نور بارد از رخت پاکدامانی دلیلش روی نورانی بود

6 بلبل این باغم و یک نکته گویم از هزار کز هزاران در یکی فهم سخندانی بود

7 تا غزلگو شد چو مجنون اهلی از آن نوغزال هر کجا بینی غزالی در غزلخوانی بود

8 اهلی سوخته را در شکرستان خیال طوطیانند که از لعل تو مست شکرند

عکس نوشته
کامنت
comment