جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1265

غزل 1265 ام از 6329 غزلیات

آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش

1 آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش وان جان که هست این جان وین عقل مستعارش

2 هر لحظه اختیاری نو نو دهد به جان‌ها وین اختیارها را بشکسته اختیارش

3 من جسم و جان ندانم من این و آن ندانم من در جهان ندانم جز چشم پرخمارش

4 آن روی همچو روزش وان رنگ دلفروزش وان لطف توبه سوزش وان خلق چون بهارش

5 عشقش بلای توبه داده سزای توبه آخر چه جای توبه با عشق توبه خوارش

6 چون دوست و دشمن او هستند رهزن او ماییم و دامن او بگرفته استوارش

7 از عشق جام و دورش شاید کشید جورش چون گوش دوست داری می‌بوس گوشوارش

8 من حلقه‌های زلفش از عشق می‌شمارم ور نه کجا رسد کس در حد و در شمارش

9 لطفش همی‌شمارم دل با دم شمرده جانیش بخش آخر ای کشته زار زارش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش

شاعر شعر آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش چه کسی است ؟

شاعر شعر آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش چیست ؟

قالب شعر آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش غزل است

مضمون اصلی شعر آن مه که هست گردون گردان و بی‌قرارش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی