- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این چنین صورت گر از آب و گلست چون بمعنی بنگری جان و دلست
2 نرگسش خونخوارهئی بس دلرباست سنبلش شوریدهئی بس پر دلست
3 هندوی زلفش سیه کاری قویست زنگی خالش سیاهی مقبلست
4 هر چه گفتم جز ثنایش ضایعست هر چه جستم جز رضایش باطلست
5 تا برفت از چشم من بیرون نرفت زانکه برآن روانش منزلست
6 خاطرم با یار ودل با کاروان دیده بر راه و نظر بر محملست
7 دل کجا آرام گیرد در برم چون مرا آرام دل مستعجلست
8 میروم افتان و خیزان در پیش گر چه ز آب دیده پایم درگلست
9 من میان بحر بی پایان غریق آنکه عیبم میکند برساحلست
10 دوستان گویند خواجو صبر کن چون کنم کز جان صبوری مشکلست