حسنت نمک آمیز و لبت نیز از اهلی شیرازی غزل 121

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

حسنت نمک آمیز و لبت نیز چنین است

1 حسنت نمک آمیز و لبت نیز چنین است کان نمکی هر چه تو داری نمکین است

2 گر بحر بلا موج زند باک ندارم بیمی اگرم هست از آن چین جبین است

3 تا روی زمین زیر کف پای تو به دید مه با همه قدرش حسد از خاک زمین است

4 غافل مشو ای یوسف جان کز پس و پیشت صد گرگ زهر گوشه کناری به کمین است

5 ابروی تو دل دزدد و محراب مراد است چشم تو ره دین زند و گوشه نشین است

6 هرچند دل آویز بود صورت نقاش پیش تو چه جان دارد اگر صورت چین است

7 یارب چه سعادت طلب است این دل اهلی کز محنت تن دور و به وصل تو قرین است

8 تا ابد عاشق حسن توام از روز الست از ازل تا به ابد عشق من و حسن تو هست

9 اشک همچون می لعل از نظرم چیست روان شیشه دل اگر از سنگ جفایت بشکست

10 گر مشرف نکنی گوشه مخمور فراق گوشه چشم فکن باری از آن نرگس مست

11 نوشدار وی وصالی بچشان عاشق را تا نرفتست ز زخم اجلش کار ز دست

12 هرکه چون شمع گرفت آتش عشق تو درو تا سرش خاک نشد پیش تو از پا ننشست

13 دامی از رشته جان ساخته ام زان امید کافتد از بحر کرم ماهی وصل تو بشست

14 اهلی از دار فنا سر مکش از پستی طبع که سرافراز نشد هیچکس از همت پست

عکس نوشته
کامنت
comment