خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

از لعل آبدار تو نعلم از خواجوی کرمانی غزل 139

غزل 139 ام از 1143 غزلیات

از لعل آبدار تو نعلم برآتشست

1 از لعل آبدار تو نعلم برآتشست زان رو دلم چو زلف سیاهت مشوشست

2 دیشب بخواب زلف خوشت را کشیده‌ام زانم هنوز رشتهٔ جان در کشاکشست

3 هر لحظه دل به حلقهٔ زلفت کشد مرا یا رب کمند زلف سیاهت چه دلکشست

4 چون لعل آبدار تو از روی دلبری آبیست عارض تو که در عین آتشست

5 ساقی بده ز جام جم ارباب شوق را آن می که در پیاله چو خون سیاوشست

6 گر بگذرد ز جوشن جانم عجب مدار پیکان غمزهٔ تو که چون تیر آرشست

7 تا نقش بست روی ترا نقش بند صنع در چشم من خیال جمالت منقشست

8 آن مشک سوده یا خط مشکین دلبرست وان آفتاب یا رخ زیبای مهوشست

9 خواجو اگر چه روضهٔ خلدست بوستان گلزار و بوستان برخ دوستان خوشست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از لعل آبدار تو نعلم برآتشست

شاعر شعر از لعل آبدار تو نعلم برآتشست چه کسی است ؟

شاعر شعر از لعل آبدار تو نعلم برآتشست خواجوی کرمانی می باشد.

شعر از لعل آبدار تو نعلم برآتشست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر از لعل آبدار تو نعلم برآتشست چیست ؟

قالب شعر از لعل آبدار تو نعلم برآتشست غزل است

مضمون اصلی شعر از لعل آبدار تو نعلم برآتشست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر