پیش چنین ماه از جلال الدین محمد مولوی غزل 471

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

پیش چنین ماه رو گیج شدن واجبست

1 پیش چنین ماه رو گیج شدن واجبست عشرت پروانه را شمع و لگن واجبست

2 هست ز چنگ غمش گوش مرا کش مکش هر دمم از چنگ او تن تننن واجبست

3 دلو دو چشم مرا گر چه که کم نیست آب مردمک دیده را چاه ذقن واجبست

4 دلبر چون ماه را هر چه کند می‌رسد عاشق درگاه را خلق حسن واجبست

5 طره خویش ای نگار خوش به کف من سپار هر که در این چه فتاد داد رسن واجبست

6 عشق که شهر خوشیست این همه اغیار چیست حفظ چنین شهر را برج و بدن واجبست

7 غمزه دزدیده را شحنه غم در پیست روشنی دیده را خوب ختن واجبست

8 عاشق عیسی نه‌ای بی‌خور و خر کی زیی کالبد مرده را گور و کفن واجبست

9 مریم جان را مخاض برد به نخل و ریاض منقطع درد را نزل وطن واجبست

10 نزل دل بارکش هست ملاقات خوش ناقه پرفاقه را شرب و عطن واجبست

11 لطف کن ای کان قند راه دهانم ببند اشتر سرمست را بند دهن واجبست

عکس نوشته
کامنت
comment