- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تو نیست آرامم کز جهان تو را دارم هرچه تو نهای جانا من ز جمله بیزارم
2 همچو شمع میسوزم همچو ابر میگریم همچو بحر میجوشم تا کجا رسد کارم
3 یا ز دست هجر تو جاودان به پای افتم یا ز جام وصل تو قطرهای به دست آرم
4 از تو گر وصال آید قسم من وگر هجران هرچه از تو میآید من به جان خریدارم
5 من نه آن کسم جانا کز وصال تو شادم یا ز بیم هجرانت هیچ گونه غم دارم
6 هجر و وصل زان توست هرچه خواهیم آن ده لایق من آن باشد کاختیار بگذارم
7 نقطهای است جان من هر دو کون گرد وی من به گرد آن نقطه دایما چو پرگارم
8 بسکه همچو پرگاری گرد پاو سر گشتم چون بتافت آن نقطه محو کرد پندارم
9 چون نماند پندارم من بماندم بی من نیست آگهی زانگه ذرهای ز عطارم