آن دهان نیست که تنگ شکر از عطار نیشابوری غزل 59

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

آن دهان نیست که تنگ شکر است

1 آن دهان نیست که تنگ شکر است وان میان نیست که مویی دگر است

2 زان تنم شد چو میانت باریک کز دهان تو دلم تنگ‌تر است

3 به دهان و به میانت ماند چشم سوزن که به دو رشته در است

4 هر که مویی ز میان و ز دهانت خبری باز دهد بی‌خبر است

5 از میان تو سخن چون مویی است وز دهان تو سخن چون شکر است

6 نه کمر را ز میانت وطنی است نه سخن را ز دهانت گذر است

7 میم دیدی که به جای دهن است موی دیدی که میان کمر است

8 چه میان چون الفی معدوم است چه دهان چون صدفی پر گوهر است

9 چون میان تو سخن گفت فرید چون دهان تو از آن نامور است

عکس نوشته
کامنت
comment