شب نیست کز تو بر سر هر از امیرخسرو دهلوی غزل 285

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

شب نیست کز تو بر سر هر کو نفیر نیست

1 شب نیست کز تو بر سر هر کو نفیر نیست و اندیشه تو در دل برنا و پیر نیست

2 صد سر فدای پای تو باد، ار چه در حرم تو می روی و خون کست پایگیر نیست

3 بی رحم وار چند زنی غمزه بر دلم وه کاین دل است آخر و آماج تیر نیست

4 عطار، گو ببند کان را که من ز دوست بویی شنیده ام که به مشک و عبیر نیست

5 ای آنکه کوشش از پی سامان من کنی بگذار کاین خرابه عمارت پذیر نیست

6 زلف بتان به گردن شیران نهد کمند آزاد آن دلی که بدین بند اسیر نیست

7 در فتنه و بلا چه کند، گر نه اوفتد خسرو کش از نظاره خوبان گزیر نیست

عکس نوشته
کامنت
comment