نیست در صحرا پی آهو که هر از اهلی شیرازی غزل 165

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

نیست در صحرا پی آهو که هر جا رفته است

1 نیست در صحرا پی آهو که هر جا رفته است عاشق مجنون او زنجیر در پا رفته است

2 ایکه دستم مینهی بر دل که پرسی حال چیست ساعتی بنشین کزین شوقم دل از جا رفته است

3 بر لب آمد از غم هجر تو جان تشنه ام هم تو فکری کن که کار از چاره ما رفته است

4 ای رقیب ایمن کجا از آتش آهم بود کوکب اقبال تو هرچند بالا رفته است

5 بود اهلی زیر دیوارت چو گفتی با رقیب ناله آن عاشق ما نیست گویا رفته است

عکس نوشته
کامنت
comment