- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نامردم است، هر که درو نیست مردمی عودی که بوش نیست، بسوزش به هیزمی
2 مردم نه ای، چه نفس بد اندر نهاد تست دیوی که جای کرده در اندام آدمی
3 وه این چه کوری است که در چارراه شرع با صد هزار رهبر بیننده ره گمی
4 عمر روان چو آب و تو معمار قصر خاک چو آب چشمه هست، چرا در تیممی؟
5 شرمی که بهر مال شوی بنده خزان چون بنده خدایی و فرزند آدمی
6 چون بد کنی، بدیت بگویند، از آن مرنج کان هم خودی که در حق خود در تکلمی
7 از برگ ریز یاد کن و دل منه به باغ ای بلبلی که بر سر گل در ترنمی
8 امروز باژگونه مزن نعل اسپ خویش فردا چو زیر خاک لگدکوب هر سمی
9 از تست بی نمازی خسرو، دلا که تو مردار اوفتاده به چه بلکه در خمی