دل شبست و به شمران از شهریار گزیدهٔ غزلیات 84

دل شبست و به شمران سراغ باغ تو گیرم

1 دل شبست و به شمران سراغ باغ تو گیرم گه از زمین و گه از آسمان سراغ تو گیرم

2 به جای آب روان نیستم دریغ که در جوی به سر بغلطم و در پیش راه باغ تو گیرم

3 نه لاله ام که برویم به طرف باغ تو لیکن به دل چو لاله بهر نوبهار داغ تو گیرم

4 به بام قصر بیا و چراغ چهره بیفروز که راه باغ تو در پرتو چراغ تو گیرم

5 به انعکاس افق لکه ابر بینم و خواهم چو زلف بور تو انسی به چشم زاغ تو گیرم

6 نسیم باغ تو خواهم شدن که شاخه گل را ز هر طرف که بچرخی دم دماغ تو گیرم

7 به جستجوی تو بس سرکشیدم از در و دیوار سزد که منصب جاسوسی از کلاغ تو گیرم

8 حریف بزم شراب تو شهریار نباشد مگر شبی به غلامی بکف ایاغ تو گیرم

عکس نوشته
کامنت
comment