-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم و گوشهای و سودایی تن من جایی و دلم جایی
2 هر زمانم به عالمی میلی هر دمم سوی شیوهای رایی
3 مانده در انقلاب چون گردون گاه شیبی و گاه بالایی
4 ساکن گوشهٔ جهان ز جهان همچو من نیست هیچ تنهایی
5 ای عجب گرچه ماندهام تنها ماندهام در میان غوغایی
6 رهزن من بسی شدند که من راه گم کردهام به صحرایی
7 کارم اکنون ز دست من بگذشت که در افتادهام به دریایی
8 نیست غرقه شدن درین دریا کار هر نازکی و رعنایی
9 من سرگشته عمر خام طمع میپزم بر کناره سودایی
10 مانده امروز با دلی پر خون منتظر بر امید فردایی
11 الغیاث الغیاث زانکه ندید کس چو عطار هیچ شیدایی