- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منم و بادیهٔ عشق و دل آگاهی کس به جایی نرسد جز به چنین همراهی
2 بیش در خرمنم آتش مزن ای ماه و بترس که برآید ز منِ سوخته خرمن آهی
3 سالها شد که به سودای همین بیمارم که شوی رنجه به پرسیدن من گه گاهی
4 ای مه نو به جمالت که بدین خرسندم که ببینم به شبی روی تو در هر ماهی
5 گر بخواهد لب تو دل ز خیالی و تو نیز بر همین باش که به زاین نبود دلخواهی