1 خوش آنکه دمی زمانه یارم باشد معشوقه چو سرو و در کنارم باشد
2 بر توسن بخت از آن ز زلف چو کمند در دست عنان اختیارم باشد
1 نیازمند ترا رسم خود پسندی نیست طریق اهل دلان غیر دردمندی نیست
2 به خلق و لطف تو نازیم ای سهی بالا که سرو قد تورا ناز سر بلندی نیست
1 از نرگس توام نظری ای پسر بس است چشمی به من فکن که مرا یک نظر بس است
2 گر آب خضر نیست جگر تشنه تو را پیکان آبدار تواش در جگر بس است