آن ترک پریچهره مگر لعبت از خواجوی کرمانی غزل 174

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

آن ترک پریچهره مگر لعبت چینست

1 آن ترک پریچهره مگر لعبت چینست یا ماه شب چارده بر روی زمینست

2 در ابر سیه شعشهٔ بدر منیرست یا در شکن کاکل او نور جبینست

3 آن ماه تمامست که برگوشه بامست یا شاه سپهرست که بر چرخ برینست

4 گویند که زیباست بغایت مه نخشب لیکن نتوان گفت که زیباتر از اینست

5 آن لعل گهر پوش مگر چشمهٔ نوشست یا درج عقیقست که بر در ثمینست

6 هر چند نمک چون شکرت شور جهانیست لیکن لب لعلت نمکی بس شکرینست

7 این نکهت مشکین نفس باد بهارست یا چین سر زلف تو یا نافهٔ چینست

8 بالای بلندت که ازو کارتو بالاست بالاش نگویم که بلای دل و دینست

9 خواجو اگرش تیغ زنی روی نپیچد زیرا که تو سلطانی و او ملک یمینست

عکس نوشته
کامنت
comment