مبر رنج ای از جلال الدین محمد مولوی غزل 349

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

مبر رنج ای برادر خواجه سختست

1 مبر رنج ای برادر خواجه سختست به وقت داد و بخشش شوربختست

2 اگر چه باغ را نیمی گرفته‌ست ولیکن سخت بی‌میوه درختست

3 گشاده ابروست و بسته کیسه مشو غره که او را سیم و رختست

4 دو دستش را به تخته دوختستند چه سود ار خواجه بر بالای تختست

5 وجودش گر چه یک پاره‌ست چون کوه سخااش مرده است و لخت لختست

عکس نوشته
کامنت
comment