پی آن گیر کاین ره پیش بردست از عطار نیشابوری غزل 54

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

پی آن گیر کاین ره پیش بردست

1 پی آن گیر کاین ره پیش بردست که راه عشق پی بردن نه خردست

2 عدو جان خویش و خصم تن گشت در اول گام هرک این ره سپردست

3 کسی داند فراز و شیب این راه که سرگردانی این راه بردست

4 گهی از چشم خود خون می‌فشاندست گهی از روی خود خون می‌ستردست

5 گرش هر روز صد جان می‌رسیدست صد و یک جان به جانان می‌سپردست

6 دلش را صد حیات زنده بودست اگر آن نفس یک ساعت بمردست

7 ز سندانی که بر سر می‌زنندش قدم در عشق محکم‌تر فشردست

8 کسی چون ذره گردد این هوا را که دم اندر هوای خود شمردست

9 بسا آتش که چون اینجا رسیدست شدست آبی و همچون یخ فسردست

10 بسا دریا کش پاکیزه گوهر که اینجا قطره‌ای آبش ببردست

11 مشو پیش صف ای نه مرد و نه زن که خفتان تو اطلس نیست بردست

12 مده خود را ز پری این تهی باد که در جام تو نه صاف و نه دردست

13 درین وادی دل وحشی عطار ز حیرت جلف‌تر زان مرد کردست

عکس نوشته
کامنت
comment