آن خواجه اگر از جلال الدین محمد مولوی غزل 380

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

آن خواجه اگر چه تیزگوش است

1 آن خواجه اگر چه تیزگوش است استیزه کن و گران فروش است

2 من غره به سست خنده او ایمن گشتم که او خموش است

3 هش دار که آب زیر کاه است بحری است که زیر که به جوش است

4 هر جا که روی هش است مفتاح این جا چه کنی که قفل هوش است

5 در روی تو بنگرد بخندد مغرور مشو که روی پوش است

6 هر دل که به چنگ او درافتاد چون چنگ همیشه در خروش است

7 با این همه روح‌ها چه زنبور طواف ویند زانک نوش است

8 شیری است که غم ز هیبت او در گور مقیم همچو موش است

9 شمس تبریز روز نقد است عالم به چه در حدیث دوش است

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر