- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسکه هرجا صفت خون دل آشامی ماست در همه معرکه یی قصه بد نامی است
2 جام می زهر شود در دل ما بی لب تو زهر خوردن به از این جام می آشامی ماست
3 ما که افروخته ایم آتش دل شمع صفت هرچه آید بسر ما همه از خامی ماست
4 چون سرانجام بدو نیک بجز مردن نیست کشته در عشق شدن نیز سرانجامی ماست
5 عاقبت جان تو اهلی ز کف ساقی عشق گر بکامی رسد از دولت ناکامی ماست
6 اهلی، اگر چشم یار خانه مردم کند وای بر آن خانه یی کش دل آبادی است