1 ز بسکه گرد رهت جان عاشقان دارد نسیم کوی تو پیوسته بوی جان دارد
2 دو نرگس تو ز مژگان بصد زبان در حرف چرا چه غنچه لبت مهر بر دهان دارد
3 بسینه دل که طپید از خیال غمزه تو کبوتری است که شاهین هم آشیان دارد
4 بکوی عشق زیان هرچه میشود سودست کسی که سود طمع میکند زیان دارد
5 رخ چو ماه کند اقتضای بد مهری گمان مبر که کسی ماه مهربان دارد
6 نعیم هردو جهان کوثر است و آب حیات شهید عشق هم این دارد و هم آن دارد
7 بر آستان تو اهلی است سر بلند اما اگر بعرش رسد سر بر آستان دارد
دیدگاهها **