آن شاخ خشک از جلال الدین محمد مولوی غزل 1801

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

آن شاخ خشک است و سیه‌هان ای صبا بر وی مزن

1 آن شاخ خشک است و سیه‌هان ای صبا بر وی مزن ای زندگی باغ‌ها وی رنگ بخش مرد و زن

2 هان ای صبای خوب خد اندر رکابت می رود آب روان و سبزه‌ها وز هر طرف وجه الحسن

3 دریادلی و روشنی بر خشک و بر تر می زنی او سخت خشک است و سیه بر وی مزن از بهر من

4 من خیره روتر آمدم بر جود تو راهی زدم این کی تواند گفت گل با لاله یا سرو و سمن

5 ای باغ ساز و دست نی چون عقل فوق و پست نی هستی چو نحل خانه کن یا جان معمار بدن

6 خواهی که معنی کش شوم رو صبر کن تا خوش شوم رنجور بسته فن بود خاصه در این باریک فن

عکس نوشته
کامنت
comment