هزار بار از جلال الدین محمد مولوی غزل 2250

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

هزار بار کشیده‌ست عشق کافرخو

1 هزار بار کشیده‌ست عشق کافرخو شبم ز بام به حجره ز حجره تا سر کو

2 شب آن چنان به گاه آمده که هی برخیز گرفته گوش مرا سخت همچو گوش سبو

3 ز هر چه پر کندم من سبوی تسلیمم سبو اسیر سقاست چون گریزد از او

4 هزار بار سبو را به سنگ بشکست او شکست او خوشم آید ز شوق و ذوق رفو

5 سبو سپرده به دو گوش با هزاران دل بدان هوس که خورد غوطه در میانه جو

عکس نوشته
کامنت
comment