ابر می‌بارد و من می‌شوم از امیرخسرو دهلوی غزل 1

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ابر می‌بارد و من می‌شوم از یار جدا

1 ابر می‌بارد و من می‌شوم از یار جدا چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا؟

2 ابر و باران و من و یار ستاده به وداع من جدا گریه‌کنان، ابر جدا، یار جدا

3 سبزه نوخیز و هوا خرم و بستان سرسبز بلبل روی‌سیه مانده ز گلزار جدا

4 ای مرا در ته هر موی به زلفت بندی چه کنی بند ز بندم همه یکبار جدا

5 دیده از بهر تو خونبار شد، ای مردم چشم مردمی کن، مشو از دیده خونبار جدا

6 نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این مانده چون دیده از آن نعمت دیدار جدا

7 دیده صد رخنه شد از بهر تو، خاکی ز رهت زود برگیر و بکن رخنه دیوار جدا

8 می‌دهم جان مرو از من، وگرت باور نیست پیش از آن خواهی، بستان و نگهدار جدا

9 حسن تو دیر نپاید چو ز خسرو رفتی گل بسی دیر نماند چو شد از خار جدا

عکس نوشته
کامنت
comment