با خوش نفسی می خور اگر ماهوشی از اهلی شیرازی غزل 230

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

با خوش نفسی می خور اگر ماهوشی نیست

1 با خوش نفسی می خور اگر ماهوشی نیست آواز خوشی باری اگر حسن خوشی نیست

2 گر روسیه از حسن تو گشتیم هم از ماست در آینه صورتگر چین و حبشی نیست

3 زاد منشین در صف میخانه که اینجا رندی است هنر کار بدستار کشی نیست

4 تلخ است مذاق غم و این چاشنی زهر جز من که شناسد که چو من زهر چشی نیست

5 هرچند فلک کینه کش از تلخی مرگ است هرگز بتر از زهر غمت کینه کشی نیست

6 از سینه صد چاک و صفای دل اهلی پیداست که در آینه اش هیچ غشی نیست

عکس نوشته
کامنت
comment