امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی
امیرخسرو دهلوی

روزها شد که ز تو بوی از امیرخسرو دهلوی غزل 702

غزل 702 ام از 2198 غزلیات

روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید

1 روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید وز سر کوی توام باد صبایی نرسید

2 چاک شد پیرهن عمر به صد نومیدی دست امید به دامان قبایی نرسید

3 در بیابان طلب بخت پریشان کردم گرد آمد همه عمر و به جایی نرسید

4 چشم گستاخ به نظاره روی تو بماند لب محروم به بوسیدن پایی نرسید

5 اندر آن روز که بالای توام بر جان زد وه که بر سینه چرا تیر بلایی نرسید

6 تن بیمار مرا خاک درت خوش بادا که به پرهیز بمرد و به دوایی نرسید

7 همه عالم ز جمال تو نصیبی بگرفت چه توان کرد، اگر بخش گدایی نرسید

8 ما که باشیم که ناخوانده به کویت آییم؟ مگسان را گهی از کاسه صلایی نرسید

9 تازه بادات گلستان جمالت هر روز گر چه با خسرو ازان برگ گیایی نرسید

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید

شاعر شعر روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید چه کسی است ؟

شاعر شعر روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید امیرخسرو دهلوی می باشد.

شعر روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید چیست ؟

قالب شعر روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید غزل است

مضمون اصلی شعر روزها شد که ز تو بوی وفایی نرسید چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر