- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این که گوئی نعمت الله جان سپرد جان سپرد و جان با ایمان سپرد
2 جان به جانان دل به دلبر داد و رفت جان از این خوشتر دگر نتوان سپرد
3 در هوای گلستان عشق او جان چو غنچه با لب خندان سپرد
4 بندگی کرد او به صدق دل تمام ظاهر و باطن به آن سلطان سپرد
5 بود میخانه سبیل خدمتش رفت و آن منصب به این و آن سپرد
6 جان امانت بود با وی مدتی خوش امینانه به آن جانان سپرد
7 دیگری گر جان به دشواری بداد سید سرمست ما آسان سپرد