این همه مستی ما مستی از خواجوی کرمانی غزل 134

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

این همه مستی ما مستی مستی دگرست

1 این همه مستی ما مستی مستی دگرست وین همه هستی ما هستی هستی دگرست

2 خیز و بیرون ز دو عالم وطنی حاصل کن که برون از دو جهان جای نشستی دگرست

3 گفتم از دست تو سرگشتهٔ عالم گشتم گفت این سر سبک امروز ز دستی دگرست

4 تا صبا قلب سر زلف تو در چین بشکست هر زمان بر من دلخسته شکستی دگرست

5 کس چو من مست نیفتاد ز خمخانهٔ عشق گر چه در هر طرف از چشم تو مستی دگرست

6 تا برآمد ز بناگوش تو خورشید جمال هر سر زلف تو خورشید پرستی دگرست

7 چون سپر نفکند از غمزهٔ خوبان خواجو زانکه آن ناوک دلدوز ز شستی دگرست

عکس نوشته
کامنت
comment