همه چون ذره از جلال الدین محمد مولوی غزل 2826

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی

1 همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی همه دردی کش و شادان که تو در خانه مایی

2 همه ذرات پریشان همه کالیوه و شادان همه دستک زن و گویان که تو خورشیدلقایی

3 همه در بخت شکفته همه با لطف تو خفته همه در وصل بگفته که خدایا تو کجایی

4 همه همخوابه رحمت همه پرورده نعمت همه شه زاده دولت شده در دلق گدایی

5 چو من این وصل بدیدم همه آفاق دویدم طلبیدم نشنیدم که چه بد نام جدایی

6 بجز از باطن عاشق بود آن باطل عاشق که ورای دل عاشق همه فعل است و دغایی

7 تو بر آن وصل خدایی تو بر آن روح بقایی مده از جهل گوایی هله تا ژاژ نخایی

عکس نوشته
کامنت
comment