سزد که زلف تو آن رخ پی از خیالی بخارایی غزل 192

خیالی بخارایی

آثار خیالی بخارایی

خیالی بخارایی

سزد که زلف تو آن رخ پی نظاره نماید

1 سزد که زلف تو آن رخ پی نظاره نماید چه لازم است مه من که شب ستاره نماید

2 چنین که نیست به جز پرده مانعی ز جمالت امید هست که او نیز پاره پاره نماید

3 شبی کز ابروی شوخت میان گوشه نشینان حکایتی گذرد ماه نو کناره نماید

4 گهی که راست کند قامت تو تیر بلا را خرد که کار برآر است هیچکاره نماید

5 کسی ز راز دل و دیده کی خبر شود اینجا مگر که اشک من این راز آشکاره نماید

6 نمود با دل سختش تصوّر تو خیالی چو آبگینه که تیزی به سنگ خاره نماید

عکس نوشته
کامنت
comment