-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گزندگیست، چو خاری که خفت آرد بار زبان نرم، نهالی که عزت آرد بار!
2 ز سرخ رویی آتش، ترا شود روشن که خوی تند چه مقدار خجلت آرد بار
3 بهم فشردن دست صدف، بس است دلیل که مالداری بسیار، خست آرد بار
4 ز جوی آب گل آلود خوانده ام سطری که انس بدگهر آخر کدورت آرد بار
5 خطی است بر ورق خشت پخته، بس روشن که چهره گشتن با خصم خفت آرد بار
6 صدای دست بهم سودن صدف، اینست که دل بمال نهادن، ندامت آرد بار!
7 چنانکه تکیه ببالین نرم خواب آرد بجاه تکیه زدن نیز، غفلت آرد بار
8 ز لوح سایه بال هما بخوان واعظ که صبر مرد، سعادت آرد بار