-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نقشی است خیالش که به هر دست بر آید دستی که از آن نقش بگیرد به سر آید
2 نقاش به هر لحظه کشد نقش خیالی آن نقش رود باز به نقش دگر آید
3 در نور رخش شاهد و معنی بنماید هر صورت خوبی که مرا در نظر آید
4 پرسی خبری از دل و دل بی خبر از عشق از بی خبر ای یار به تو کی خبر آید
5 ساقی در میخانه گشادست به رندان کو عاشق مستی که ازین خانه درآید
6 بگذشت شب و ماه فرو رفت ولیکن امید که صبح آید و خورشید برآید
7 صد نعره برآید ز دل عاشق سرمست گر مطرب ما گفتهٔ سید بسراید