-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آنکه همنفس یار خویشتن بودم رفیق و همدم و همراز و همسخن بودم
2 خوش آنکه جلوه چو میکرد آفتاب رخش من آفتاب پرستی چو برهمن بودم
3 خوش آنکه در چمن حسن آنگل از مستی همی شکفت و منش بلبل چمن بودم
4 خوش آنکه لعل لبش چونشکر فشان میشد من از نشاط چون طوطی شکر شکن بودم
5 خوش آنکه پیش لبش میگریست شیشه می که من بخنده چو ساغر از آن دهن بودم
6 خوش آنکه آن دهنم خاتم سلیمان بود بر غم خصم من ایمن ز اهرمن بودم
7 کنون ز نرگس او یک نظر مرا اهلی امید نیست تو گویی که آن نه من بودم