ز بس کز سست پیوندی گهش صلحست از اهلی شیرازی غزل 153

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

ز بس کز سست پیوندی گهش صلحست و گه جنگ است

1 ز بس کز سست پیوندی گهش صلحست و گه جنگ است مرا از قطع وصل او گره‌ها در دل تنگ است

2 نمی گویند یاران شکر وصلش وه چه میدانند من محروم میدانم که ایشان را چه در جنگ است

3 چو لعل از حسرت آن لب دلم شد غرق خون آخر کسی تا کی خورد حسرت دل آدم نه از سنگ است

4 حریفان جمله محرم در حریم کعبه وصلش من وامانده محرومم که پای آرزو لنگ است

5 دل روشن طلب اهلی حدیث خلق کوته کن به جام جم چه حاجت هر کرا آیینه بی‌زنگ است

6 کی رقیب سگ‌صفت جا در سر کویش کند او چه سگ باشد که اهلی شیر این سربیشه است

عکس نوشته
کامنت
comment