- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمد خیال خوش که من از گلشن یار آمدم در چشم مست من نگر کز کوی خمار آمدم
2 سرمایه مستی منم هم دایه هستی منم بالا منم پستی منم چون چرخ دوار آمدم
3 آنم کز آغاز آمدم با روح دمساز آمدم برگشتم و بازآمدم بر نقطه پرگار آمدم
4 گفتم بیا شاد آمدی دادم بده داد آمدی گفتا بدید و داد من کز بهر این کار آمدم
5 هم من مه و مهتاب تو هم گلشن و هم آب تو چندین ره از اشتاب تو بیکفش و دستار آمدم
6 فرخنده نامی ای پسر گر چه که خامی ای پسر تلخی مکن زیرا که من از لطف بسیار آمدم
7 خندان درآ تلخی بکش شاباش ای تلخی خوش گلها دهم گر چه که من اول همه خار آمدم
8 گل سر برون کرد از درج کالصبر مفتاح الفرج هر شاخ گوید لاحرج کز صبر دربار آمدم