-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حبذا پای گل و صبحدم و فصل بهار باده در دست و هوا در سر و لب بر لب یار
2 بی رخ یار هوای گل و گلزارم نیست زانکه با دست نسیم چمن و بوی بهار
3 همه بتخانهٔ چین نقش و نگارست ولیک اهل معنی نپرستند مگر نقش نگار
4 در دل تنگ من آمد غم و جز یار نیافت اوست کاندر حرم عشق تو مییابد بار
5 سکه روی مرا نقش نبینی زانروی که درستست که چشمت نبود بر دینار
6 خرم آنروز که من بوسه شمارم ز لبت گر چه بیرون ز قیامت نبود روز شمار
7 گفتی از لعل لبت کام بر آرم روزی چون مراد من دلسوخته اینست برآر
8 از میانت چو کمر میل کنارست مرا گر چه بی زر ز میانت نتوان جست کنار
9 گر بتیغش بزنی روی نپیچد خواجو که دلش را سر یارست و تنش را سر دار