مجمع خوبی و لطف است عذار از حافظ شیرازی غزل 289

حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.

مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش

1 مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش

2 دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی بکشد زارم و در شرع نباشد گنهش

3 من همان به که از او نیک نگه دارم دل که بد و نیک ندیده‌ست و ندارد نگهش

4 بوی شیر از لب همچون شکرش می‌آید گر چه خون می‌چکد از شیوه چشم سیهش

5 چارده ساله بتی چابک شیرین دارم که به جان حلقه به گوش است مه چاردهش

6 از پی آن گل نورسته دل ما یا رب خود کجا شد که ندیدیم در این چند گهش

7 یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند ببرد زود به جانداری خود پادشهش

8 جان به شکرانه کنم صرف گر آن دانه در صدف سینه حافظ بود آرامگهش

معنی شعر:

ناز و کرشمه ی چشم عاشق کش یاری نوپا تو را اسیر خود کرده است. و به او سخت دل بسته ای و از بی وفایی او دلگیر و افسرده ناامید و آزرده هستی. صلاح تو در این است که با توکل به خدا او را فراموش کنی و عمرت را بیهوده تلف ننمایی و دردانه دیگری را انتخاب کنی که تو را در صدف دیده اش جای دهد و در آبشار گیسوانش به تو درس عشق بیاموزد.

عکس نوشته
کامنت
comment
حافظ شیرازی

آثار حافظ شیرازی

برای دریافت فال حافظ و تفسیر دقیق اشعار حافظ، به فال حافظ شیرازی با تفسیر مراجعه کنید و از خدمات ما بهره‌مند شوید.