1 به تاب تب فتاد از تاب رویت این دل بی تاب ز تاب کاکلت از سینه شد صبر و ز چشمم خواب
1 جای جانان است اینجا مایه جانم کجاست؟ منزل سلطان خوبان است سلطانم کجاست؟
2 همچو مجنون کوه هامون می نوردم بهر او سو بسو می جویمش اما نمیدانم کجاست؟
1 خالدا کرد فلک قد ترا خم، یعنی که ازین در به یقین وقت بردن رفتن تست
1 عجایب نشاه ای زین دامن کهسار میآید تو گویی با نسیم صبح بوی یار میآید
2 ز خاکش یافت تسکین زخمهای سینه ریشم تعالی الله چسان از مشک این کردار میآید