- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هوس پخته ست این پروانه بهر خویشتن سوزی بیا و خانه روشن کن ز بهر مجلس افروزی
2 چه آتش می زنی زینسانم، ای دور از تو چشم بد دل و جان است آخر نی سپند است این که می سوزی
3 گر از بی مهری چشمت گله کردم بنامیزد که آموزد کمان ابرویت را رسم کین توزی
4 چو دیدی مردنم، گفتی که روزی روی بنمایم چنین روزی همم در زندگی یعنی شود روزی
5 سگت هم می رمد از من، توانی مردمی کردن که چون بازو کنم طوقش به تیری بازویم دوزی
6 چه اغرا می کنی در خون خسرو چشم بدخو را به رحمت ره نما قصاب را، کشتن چه آموزی؟