خوش بود گر او به از شاه نعمت‌الله ولی غزل 638

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

خوش بود گر او به حالم بنگرد

1 خوش بود گر او به حالم بنگرد ور بمیرم هم به خاکم بسپرد

2 زار مردم ز آرزوی او ولی زنده گردم بر سرم چون بگذرد

3 ما گدا و پادشاه کائنات پادشه نام گدائی کی برد

4 غنچهٔ دل در هوای او چو گل جامهٔ جان بر تن خود می درد

5 هر که او غم می خورد در عشق او شادمان از خویشتن او برخورد

6 یک دمی بی عشق او گر عمر رفت عاشق آن دم را ز عمرش نشمرد

7 می فروش ار می فروشد گوبیا هرچه دارد نعمت الله می خرد

عکس نوشته
کامنت
comment