-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دو سال این کار کرد آن مرد کار بعد از آن امر آمدش از کردگار
2 بعد ازین میده ولی از کس مخواه ما بدادیمت ز غیب این دستگاه
3 هر که خواهد از تو از یک تا هزار دست در زیر حصیری کن بر آر
4 هین ز گنج رحمت بیمر بده در کف تو خاک گردد زر بده
5 هر چه خواهندت بده مندیش از آن داد یزدان را تو بیش از بیش دان
6 دست زیر بوریا کن ای سند از برای رویپوش چشم بد
7 پس ز زیر بوریا پر کن تو مشت ده به دست سایل بشکسته پشت
8 بعد ازین از اجر ناممنون بده هر که خواهد گوهر مکنون بده
9 رو ید الله فوق ایدیهم تو باش همچو دست حق گزافی رزق پاش
10 وام داران را ز عهده وا رهان همچو باران سبز کن فرش جهان
11 بود یک سال دگر کارش همین که بدادی زر ز کیسهٔ رب دین
12 زر شدی خاک سیه اندر کفش حاتم طایی گدایی در صفش