1 تا نبود چون همای فرخ کرگس همچو نباشد به شبه باز خشین پند
1 بردم این ماه به تسبیح و تراویح بسر من و سیکی وسماع خوش و آن ماه پسر
2 یک مه از سال چنان بودم کابدال بوند یازده ماه چنین باشم و زین نیز بتر
1 چه فسون ساختند و باز چه رنگ آسمان کبود و آب چو زنگ
2 که دگرگون شدند و دیگر سان به نهاد و به خوی و گونه ورنگ
1 ای پسر گر دل من کرد همی خواهی شاد از پس باده مرا بوسه همی باید داد
2 نقل با باده بود باده دهی نقل بده دیر گاهیست که این رسم نهاد آنکه نهاد