- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 وقت آن شد که بدان روح فزا آمیزی مرغ زیرک شوی و خوش به دو پا آویزی
2 سینه بگشا چو درختان به سوی باد بهار ز آنک زهر است تو را باد روی پاییزی
3 به شکرخنده معنی تو شکر شو همگی در صفات ترشی خواجه چرا بستیزی
4 زیر دیوار وجود تو تویی گنج گهر گنج ظاهر شود ار تو ز میان برخیزی
5 آن قراضه ازلی ریخته در خاک تن است کو قراضه تک غلبیر تو گر میبیزی
6 تیغ جانی تو برآور ز نیام بدنت که دو نیمه کند او قرص قمر از تیزی
7 تیغ در دست درآ در سر میدان ابد از شب و روز برون تاز چو بر شبدیزی
8 آب حیوان بکش از چشمه به سوی دل خود ز آنک در خلقت جان بر مثل کاریزی
9 ور نتانی بگریز آ بر شه شمس الدین کو به جان هست ز عرش و به بدن تبریزی