1 وقت آن شد که گل شکفته شود چشم نرگس ز می غنوده بود
2 خواهد ابر دونده را گیرد سرو از بس که در هوا بدود
3 معتدل شد هوا چنان که ز چرخ بر چمن باد گرم هم نرود
4 آتش لاله را همی بیند زاغ چون هندوان نمی گرود
5 می زند مرغ نغمه ای که چنان هر زمانی ز دست می بشود
6 باد گوش بنفشه می پیچد که ز بلبل سخن نمی شنود
7 ساقیا، گر ترا چنین وقتی گذری بر من اوفتد، چه شود