سخن سیم و زر و خانه و اسباب از واعظ قزوینی غزل 334

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

سخن سیم و زر و خانه و اسباب بود

1 سخن سیم و زر و خانه و اسباب بود سخنی فی المثل امروز اگر باب بود

2 هرکجا بگذرد آب سخن سیم و زری صد دل آویخته هر سوی چو دولاب بود

3 قبله طاعت این قوم، طلای دو تبی است طاق درهای خسان، نایب محراب بود

4 مرده کشتن اویند جهانی ز حسد هر که سر زنده درین عهد چو سیماب بود

5 نیست گر بلد، ای خانه خرابی چو حباب در ویرانه ام، از کوچه سیلاب بود!

6 کس نداند ره ویرانه ام از گمنامی زآن تهی، کلبه ام از پرتو مهتاب بود

7 غیر خر مهره ندانند خرانش ز خری سخن واعظ اگر چه گهر ناب بود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر