آن مرغ که بود زیرکش از امیرخسرو دهلوی غزل 1301

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

آن مرغ که بود زیرکش نام

1 آن مرغ که بود زیرکش نام افتاده به هر دو پای در دام

2 در دام بلا فتاد ز آغاز تا خود به کجا رسد سرانجام!

3 آیا تو کجا و ما کجاییم دردا که به هرزه رفت ایام

4 ترسم که به جور تو برآید ناگاه به شهر فتنه عام

5 خرم دل آن که با نگاری در گوشه خلوتی کشد جام

6 رخسار تو زیر زلف مشکین صبح است مقیم بر در شام

7 چون کام دل از تو بر نیاید صبر از تو همی کنم به ناکام

8 نومید مشو، دلا، چه دانی باشد که بیایی، خسروا، کام

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر